English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2387 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
nonmonetarists U ان دسته از اقتصاددانانی هستندکه برای سیاستهای مالی کارائی بیشتری قائل هستند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
compensatory fiscal policy U سیاستهای مالی ترمیمی
vat dyeing U رنگرزی خمی [روشی جهت رنگرزی رنگینه هایی که براحتی در آب حل نمی شوند. الیاف رنگ شده به این طریق دارای مقاومت بالایی در مقابل شستشو و نور خورشید هستند و بیشتری برای پنبه و الیاف های سلولزی است.]
monetary school U مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
cad U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cads U محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
stand in awe of <idiom> U احترام قائل شدن برای
valorize U ارزش قائل شدن برای
euhemerize U اساس تاریخی قائل شدن برای
To set a limit to everything. U برای هر چیزی حدی قائل شدن
to tread on somebody's foot <idiom> U برای کسی تبعیض قائل شدن
to hold somebody in esteem U برای کسی احترام قائل شدن
specifying U جنبه خاصی قائل شدن برای
specify U جنبه خاصی قائل شدن برای
specifies U جنبه خاصی قائل شدن برای
anthropomorphism U قائل شدن جنبه انسانی برای خدا
anthropomorphize U جنبه انسانی برای خدا قائل شدن
mud bath U گل مالی تن برای درمان
best fit U 1-آنچه که تط ابق بیشتری با یک نیاز دارد 2-تابعی که کوچکترین تصادفی موجود در حافظه اصلی را انتخاب میکند برای یک صفحه مجازی در خواست شده
turboprop U توربین گاز که دران توان بیشتری از توربین برای چرخاندن شفت ملخ نسبت به توربوفن گرفته میشود
bailout U کمک مالی [برای جلوگیری از ورشکستگی] [اقتصاد]
current budget U بودجهای که برای یک سال مالی تدوین شود
e. of pleas U دادگاهی که اصولا برای رسیدگی به کارهای مالی بود
functional finance U سیاست مالی دولت برای تثبیت وضع اقتصادی
macroeconomic policies U سیاستهای اقتصاد کلان
marketing audit U ارزیابی سیاستهای فروش
channeled U کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channel U کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channelled U کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channels U کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channeling U کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
provident fund U وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
fiscal drag U اثر کند کنندگی مالی هنگامیکه سیاست مالی نتواندرشد اقتصادی را حفظ نماید .
disjunctive search U جستجو برای داده هایی که لااقل با یکی از اعداد کلید مط ابق هستند
These talks are crucial [critical] to the future of the peace process. U این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم [حیاتی] هستند.
language U زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
languages U زبان برنامه نویسی کامپیوتر با دستورات تو کار که برای نمایش گرافیک مفید هستند
mercantilists U مرکانتیلیست ها اقتصاددانانی که معتقد بودندرفاه اقتصادی یک کشور دراثر بوجود امدن مازاد در ترازپرداختها و تراکم طلا وسایرفلزات گرانقیمت افزایش می یابد
standards U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard U محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
escape character U ترتیب ارسال کد که به گیرنده اعلام میکند که حروف مقابل کمکی برای اعمال کنترلی هستند
prize fighting U درمحلهای عمومی برای جایزه که طرفین نزاع و شرط بندی کنندگان قابل تعقیب هستند
inward looking development policies U سیاستهای توسعه "درون نگر " سیاست هائی است که بر خود اتکائی اقتصادی
intermediate U مجموعه رکوردهایی که حاوی دادههای پردازش شده هستند که در زمان دیگری برای تکمیل کار استفاده می شوند
redundancy check U تستی متکی بر انتقال بیت ها وکاراکترهایی که بیش ازحداقل تعداد لازم برای بیان خود پیام هستند
sets of bill U نسخ ثانی و ثالث و ..... برات که در انها به اصل اشاره وذکر میشود که هریک تازمانی قابل پرداخت هستندکه دیگری پرداخت نشده باشد
financial statement U صورت مالی گزارش مالی
buckhorn U استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمیبرند
corsages U دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود
corsage U دسته گلی که برای زدن بسینه تهیه میشود
performances U کارائی
effectiveness U کارائی
performance U کارائی
plantable lanceolata U استخوان گوزن که برای ساختن دسته چاقو بکارمی رود
production efficiency U کارائی تولید
tax efficiency U کارائی مالیاتی
performance U سطح کارائی
performance U میزان کارائی
economic efficiency U کارائی اقتصادی
absolute efficiency U کارائی مطلق
maximum efficiency U حداکثر کارائی
performances U سطح کارائی
performances U میزان کارائی
production efficiency U کارائی در تولید
equity versus efficiency U برابری در مقابل کارائی
roundabout production U تولید با کارائی بیشتر
marginal efficiency of capital U کارائی نهائی سرمایه
absolute deficiency U عدم کارائی مطلق
Intel U محدوده پردازنده ها ساخت intel که حاوی قط عاتی هستند که برای افزایش کارایی به کار می روند در صورت کار با چند رسانهای و ارتباطات
fractional T U روش تقسیم فرفیت از خط ارتباطی T با نرخ مگابیت در ثانیه به کانالهای کوچکتر کیلوبایت در ثانیه که مناسب تر و ارزانتر برای استفاده مشتری هستند
marginal efficiency of investment U کارائی نهائی سرمایه گذاری
decreasing marginal efficiency of capita U کارائی نهائی نزولی سرمایه
uprating U بهبود میزان کارائی [مهندسی]
holotype U نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
marginal efficiency of investment schedu U نمودار کارائی نهائی سرمایه گذاری
bound U انچه که کارائی یک سیستم رامحدود میکند
conventional RAM U این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
conventional memory U این فضای حافظه مستقیماگ توسط DOS-MS قابل کنترل است و محلی است که بیشتر برنامههای بار شده برای اجرا آنجا هستند
on second thoughts U پس ازتامل بیشتری
on second thought [American E] U پس ازتامل بیشتری
rather U با میل بیشتری ترجیحا
quando acciderint U وقتی مدیرترکه در مقابل غرماء متوفی به دفاع در دست نبودن مالی از متوفی متوسل میشودمحکمه با صدور حکمی باعنوان بالا مقرر می دارد که هر گاه مالی از متوفی بدست اید باید به غرماء داده شود
outsmart U زرنگی بیشتری بکار بردن
outsmarted U زرنگی بیشتری بکار بردن
outsmarting U زرنگی بیشتری بکار بردن
to lead on U وادار به اقدامات بیشتری کردن
outsmarts U زرنگی بیشتری بکار بردن
cere U موم مالی کردن یا روغن مالی کردن
outbrave U شجاعت بیشتری ازدیگران نشان دادن
power function U این تابع در حقیقت چگونگی کارائی ازمون فرضهای اماری رابررسی مینماید
collective bargaining U مذاکرات دسته جمعی مذاکرات بین موسسات متشکل از کارگران و کارفرمایان برای بهبود کار
A further increase is considered unlikely [regarded as unlikely] . U افزایش بیشتری بعید در نظر گرفته می شود.
seller's option to duble U از مقدار مبیع کم یا ثمن بیشتری مطالبه کند
tellers U قائل
teller U قائل
They live abroad for the greater part of the year. U آنها بخش بیشتری از سال را در خارج زندگی می کنند.
You wI'll fail unless you work harder . U موفق نخواهی شد مگه اینکه تلاش بیشتری بکنی
CDs U دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
CD U دیسک درایوی که به کامپیوتراجازه میدهد داده ذخیره شده روی ROM-CD را بخواند داده خوان از یک اشعه لیزر برای خواندن الگوهای سطح ROM-CD استفاده میکند که معرف بیت داده هستند
euhemerism U قائل شدن
discriminator U قائل به تبعیض
disallow U قائل نشدن
ditheist U قائل بدوخدا
disallowed U قائل نشدن
disallowing U قائل نشدن
disallows U قائل نشدن
mounting U دسته و پشت بند دسته شمشیر
imparisyllabic U دردستوریونانی اسمی که حالت اضافه هجاهای بیشتری داردتادرحالت فاعلیت
forjudge U تبعیض قائل شدن
forejudge U تبعیض قائل شدن
valuers U ارزش قائل شونده
discriminate U تبعیض قائل شدن
prices U بها قائل شدن
to d. a distinction U فرقی قائل شدن
i maintain U قائل هستم به اینکه ...
price U بها قائل شدن
make an exception U استثناء قائل شدن
discriminates U تبعیض قائل شدن
discriminated U تبعیض قائل شدن
valuer U ارزش قائل شونده
turbofan U موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
In regard to the proposed changes I think we need more information. U در مورد تغییرات پیشنهاد شده من فکر می کنم ما به اطلاعات بیشتری نیاز داریم.
overvaluing U بیش از حد ارزش قائل شدن
overvalues U بیش از حد ارزش قائل شدن
overvalued U بیش از حد ارزش قائل شدن
to make an exception U استثنا کردن یا قائل شدن
dualize U دوتاداشتن از اثنویت قائل شدن
deification U قائل به الوهیت شخص یاچیزی
externalised U واقعیت خارجی قائل شدن
segregates U تبعیض نژادی قائل شدن
segregating U تبعیض نژادی قائل شدن
externalising U واقعیت خارجی قائل شدن
externalizing U واقعیت خارجی قائل شدن
externalizes U واقعیت خارجی قائل شدن
externalized U واقعیت خارجی قائل شدن
externalize U واقعیت خارجی قائل شدن
externalises U واقعیت خارجی قائل شدن
segregate U تبعیض نژادی قائل شدن
demurs U استثنا قائل شدن تاخیر
demurred U استثنا قائل شدن تاخیر
preferentially U با قائل شدن حقوق امتیازی
overvalue U بیش از حد ارزش قائل شدن
demurring U استثنا قائل شدن تاخیر
demur U استثنا قائل شدن تاخیر
deifying U پرستیدن مقام الوهیت قائل شدن
monolater U قائل بچند خداو پرستنده یکی
favoritism U استثناء قائل شدن نسبت بکسی
deifies U پرستیدن مقام الوهیت قائل شدن
deify U پرستیدن مقام الوهیت قائل شدن
deified U پرستیدن مقام الوهیت قائل شدن
nosegay U دسته گل یایک دسته علف
positive U اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
lorgnette U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
lorgnettes U ذره بین یا عینک دسته داری که در اپراهاونمایشگاههابکارمیرود عینک دسته بلند
prized U غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prizing U غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prize U غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
prizes U غنیمت ارزش بسیار قائل شدن مغتنم شمردن
CDs U DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
CD U DC حافظه فقط خواندنی دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان یک فضای ذخیره سازی با فرفیت بالای ROM برای ذخیره چندین مگابایت داده به کار می رود. داده ها روی سطح دیسک ذخیره می شوند و سپس توسط لیزر قابل خواندن هستند
scalable software U برنامه کاربردی گروهی که میتواند کاربردن بیشتری را روی شبکه بدون نیاز به گسترش نرم افزار جدید جا دهد
ritualize U رسمی و تشریفاتی کردن شعائر دینی رابجا اوردن قائل به تشریفات شدن
overruns U هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrunning U هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
overrun U هنگامی که داده در حال ورودیا خروج از یک واحد بدون کنترل بوده و برنامه فعالیتی را اغاز میکند که نیازمندفرفیت کانال بیشتری میباشد
thrashing U وضعیتی دریک سیستم عملکرد چند برنامهای که کامپیوتر باید بجای اجرای برنامه ها وقت بیشتری را صرف صفحه بندی کند
universal legacy U وصیتی که دران موصی جهت تسلیم موردوصیت به ورثه شرطی قائل نشده باشد
troop U دسته دسته شدن
distribute U دسته دسته کردن
sorts U دسته دسته کردن
they came in bands U دسته دسته امدند
in detail U مفصلا دسته دسته
assort U دسته دسته شدن
assort U دسته دسته کردن
classify U دسته دسته کردن
trooped U دسته دسته شدن
trooping U دسته دسته شدن
sorted U دسته دسته کردن
sect U دسته دسته مذهبی
groups U دسته دسته کردن
sects U دسته دسته مذهبی
regiments U دسته دسته کردن
scores of people U دسته دسته مردم
shoals of people U دسته دسته مردم
streams of people U دسته دسته مردم
regiment U دسته دسته کردن
sort U دسته دسته کردن
group U دسته دسته کردن
windrow U دسته دسته کردن
bandwidth U صفحه تصویرهای با resolution بیشتر پیکسل در فضای بیشتری نمایش میدهد و به ورودی سریع و پهنای بلند بیشتر نیاز دارند
scsi U پیشرفتی که باعث باسن داده پهن تر از JCSI اصلی میشود به طوری که میتواند داده بیشتری را در واحد زمانی ارسال کند
maltron keyboard U یک نوع طرح صفحه کلید که امکان سرعتهای بلقوه بیشتری را ارئه داده ویادگیری ان نسبت به طرح سنتی Qwerty اسانتر میباشد
rigid U دیسک مغناطیسی محکم که داده بسیار بیشتری از فلاپی دیسک را میتواند ذخیره کند و از دیسک درایو حذف نمیشود
to form into groups U دسته دسته کردن طبقه بندی کردن
coaction U عمل دسته جمعی همکاری دسته جمعی
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
finance U مالی
financing U مالی
monetary U مالی
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1براى خودت ارزش قائل باش
2Some of my translations are missing !
1incentive
1affixation
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com